در این پژوهش ، در در فرمت Word در 23 صفحه ، به بررسی کامل تئوری باغشهرپرداخته شده است . تصویر زیر ، لیستی از موارد مورد بررسی در این پژوهش می باشد : برای مطالعه و دسترسی به اطلاعات و موارد گردآوری شده در این پژوهش می توانید به فایل تهیه شده ، مراجعه نمایید . در این بخش ، برای آشنایی شما از فرآیند کار ، برخی از بندهای فهرست فوق ، به اختصار مورد نظر قرار میگیرند : از آغاز قرن نوزدهم صحبتهايي پیرامون مسائل شهرهای بزرگ و به طور ويژه شهر بزرگ لندن مطرح شد. اين مساله با نوشتههای دراماتیک چارلز ديکنز و شرح زيباييهای شهرهای قرون وسطي و همینطور تلاشهای ويلیام موريس و جنبش هنر و پیشه به سمت صنعت روستايي) صنايع اولیه خانگي که بیشتر به صورت خانوادگي و پاره وقت انجام ميشده و شامل دوزندگي، توریبافي و... بودهاند( و اصلاح کارهای صنعتي، پیش رفت (حقیقتبین، 1390: 67-78). از سویی دیگر سرجان گرست از این اتفاق به عنوان یک مصیبت تاریخی یاد میکند و برای آن درمان زیر را پیشنهاد میدهد : "اگر جامعه به دنبال یک درمان قطعی برای این معضل است، باید ابتدا علت آن را از بین ببرد. در واقع باید به سوی مسیرهای گذشته بازگردند، مهاجرت به شهرها را متوقف سازند و مردم را به شهرهایشان بازگردانند. منافع و امنیت شهرها در حل این مسئله نهفته بود." همچنین دین فرار میگوید: "ما در حال تبدیل شدن به سرزمینی مملو از شهرهای بزرگ هستیم. روستاها بدون تغییر بوده و یا در حال پس روی میباشند. شهرها در حال افزایش بیرویهاند و اگر این مسئله درست باشد، شهرهای بزرگ در حال تبدیل شدن به گورستان انسانهاست. زمانی میرسد که خواهیم دید، مناطق مسکونی به دلیل بیتوجهی و آشفتگی به ساختمانهایی متعفن، با منظر و نمای بد و فضاهای مخروبه تبدیل گردیدهاند. با این وضع چطور میتوانیم درباره آن نگران نباشیم." بنابراین همه در مورد ماهیت اضطراری این مسئله توافق دارند و متمرکز هستند. اگرچه انتظار نمیرود که در خصوص ارائه یک راهکار منطقی نیز توافق نظر مشترک وجود داشته باشد، اما حداقل از اهمیت ویژهای در سطح جهانی برخوردار است. شهرهای جدید در بیشتر دورههای تاریخی، به ویژه از زمانی که شهرنشینی شروع شد، در اقصی نقاط دنیا طراحی و احداث شدهاند. در اواخر قرن نوزدهم ، ازجمله راه حلهایی که برای بسیاری از مسائل سکونت درشهر پیشنهاد شد، فکر ایجاد شهرهای باغ مانند بود . اساس این فکر بر این اصل قرار داشت که مالکیت زمینهای بایر، به شهر تعلق گیرد و عواید حاصل از افزایش قیمت زمین ، ازآن شهر باشد تا گسترش شهر دستخوش سودجویی زمین خواران نشود . فکر ایجاد شهرهای باغ مانند که از جانب ابنزر هاوارد انگلیسی پیشنهاد شد ، با شکلی که این فکر عملاً به خود گرفت، متفاوت است. هاوارد نظریه خود را در کتاب " فردا، راهی مسالمت آمیز به سوی اصلاح اجتماعی" درسال ۱898 منتشر کرد. مبنای جنبش باغشهر که توسط هاوارد آغاز شد، دو مسئله ای است که هر یک به دیگری وابسته اند، یکی از این سرچشمه ها، " مداین فاضله " نیمه اول قرن نوزدهم و به خصوص عقاید " آون " است که به نظر او اجتماعاتی کامل و بدون نقص به شمار می رفتند و ترکیبی از شهر و روستا بودند . مبنای دیگر این جنبش، ایده خانه های تک خانواری در فضای سبز بود که میتوان آن را صورتی از همان ایده آل پیشین " اوتوپیا " دانست که در فرهنگ " ویکتورین " ، متعلق به، اوایل نیمه اول قرن نوزدهم است ابنزر هاوارد (1850 – 1928) مهندس شهرساز انگلیسی و پایهگذار جنبش ساختن باغشهر، در جوانی تندنویس پارلمان انگلیس بود. به سال 1872 به نبراسکای امریکا رفت و سپس در شیکاگو به کار پرداخت و با شعرایی چون والت ویتمن و رلف والدو امرسن آشنا و مجذوب آنان شد و همین شیفتگی، عشق و اندیشه برای زندگی بهتر و شیوه دستیابی به آن را در او شعلهور کرد. او با خواندن کتابی از بلامی درباره جنبش تعاونی در امریکا که تاثیر زیادی بر زندگی و آیندهاش گذارد و سرچشمه الهام اندیشه باغشهر شد، به این فکر افتاد که آن اصول را با مقیاس کوچکتری در یک شهر نمونه به اجرا درآورد. اندیشههای او به نوعی ادامهی آرمانشهرهای نیمه نخست سده نوزدهم و به ویژه، عقاید اوئن است که اجتماعاتی کامل و بدون نقص به شمار میرفت. هاوارد اندیشههایش را در کتابی کوچک به نام فردا یک مسیر صلحآمیز برای یک رفرم اجتماعی (1898) منتشر کرد. او در این کتاب، شهر آینده را توصیف کرد و حتی طرحهایی را ارائه داد، اما تاکید نمود که این طرحها منحصرا نمودار هستند و برای تحققپذیری آن باید جای آنها را از پیش انتخاب کرد و بر پایه شرایط آن مکان، طراحی نمود. این کتاب در چاپ دوبارهاش در 1902، به باغشهرهای فردا تغییر نام یافت. سوال اساسی در تئوری باغشهر اینگونه در نظر گرفته میشود که گویی برای نیروی کار، زندگی در حومه و روستاها و در عین حال پرداختن به اموری غیر از کشاورزی در حال حاضر کاملا غیرممکن باقی خواهد ماند. با وجود اینکه مراکز شهری اغلب پر ازدحام و ناسالم هستند و دارای مشکلات اقتصادی و شکل فعلی صنعت بر جدایی صنایع و کشاورزی تاکید دارند، پایداری این مناطق حفظ شدهاند. در واقعیت نه تنها دو جایگزین (زندگی شهری یا زندگی در حومه شهر)، بلکه جایگزین سومی نیز وجود دارد که همه مزیتهای یک زندگی فعال و پرتکاپوی شهری را به همراه تمامی زیباییها و رفاه موجود در حومههای شهر و روستاها را در ترکیبی جامع حفظ کرده باشد و قطعیت امکان این نوع زندگی، آهنربا و جاذبهای است که تاثیری را ایجاد خواهد کرد که همگی ما به دنبال آن هستیم. بنابراین شهر و حومه میتوانند به عنوان دو آهنربا تلقی گردند که هر یک در تلاش است مردم را به سمت خود بکشند. رقابتی که شکل جدیدی از زندگی که از ماهیت هر دو بهره میگیرد، در آن سهیم است. این مسئله را میتوان از طریق نمودار "سه آهنربا" نشان داد که در آن مزیتهای اصلی شهر و حومه شهر به همراه معایب هر کدام بیات میگردند، در حالی که مزیتهای شهر-حومه، عاری از معایب هر یک از موارد فوق است. برای مطالعه اطلاعات تکمیلی در ارتباط با تئوری باغشهر هاوارد می توانید به فایل این پژوهش مراجعه کنید .
دیدگاه شما