در این پژوهش، در 15 صفحه، به بررسی و تحلیل بیانیه مبانی فلسفی و مبانی تلفیقی پست مدرنیسم نادر اردلان پرداخته شده است. بیانیه مبانی فلسفی پست مدرنیسم جنبشی است فلسفی, فرهنگی و هنری دوران معاصر در واکنش به فلسفه و هنر مدرن. و از آن جایی که پست مدرنیسم مدعی است که از نارسایی ها و نواقص عصر مدرنیسم بی بهره است, برای آشنایی با فلسفه پست مدرنیسم, شناخت مدرنیسم لازم و ضروری می باشد. در پاسخ به سوال مدرنیته چیست بر اساس عقیده زیگمونت باومن: واژه مدرن در قرن 17 وارد عرصه منازعات روشنفکری اروپای غربی شد. مدرن به معنی "رایج"،"متداول" ، "جدید" بود. مدرنیته منکر هر گونه اقتدار و اعتبار برای گذشته بود و هیچ گونه احترام و حرمتی برای گذشته و سنت قائل نبود. مدرنیته را میتوان عصری توصیف کرد که ویژگی شاخص آن تحولات دائمی است_ عصری آگاه از این ویژگی شاخص خود، عصری که آفرینشهای مادی و معنوی خود، دانش و اعتقادات خود را به عنوان جریاناتی سیال، گذرا،متغییر و غیر قطعی تلقی میکند، جریاناتی که صرفا باید تا "اطلاعیه بعدی" به آنها باور داشت و عمل کرد، جریاناتی که در نهایت ارزش و اعتبار خود را از دست داده و جای خود را به جریاناتی جدید و بهتر میسپارند. تمام وجوه زندگی مدرن تمایل فزایندهای به عقلانی شدن دارد. دکارت از پایه گذاران فلسفه مدرن با این گفته خود که "من فکر میکنم پس هستم" تاکید ذهنیت مدرن بر عقل و عقل گرایی را میرساند. عقلگرایی عبارت است از حذف یا سرکوب هرچیز غیر عقلانی. مدرنیته نتوانست دنیای آرزوهایی که برای انسان مدرن ترسیم کرده بود به واقعیت تبدیل کند و اعتبار خود را از دست داد و پستمدرن رویکار آمد و میتوان آن را به مثابه"بازگشت به محتوا" دانست. در ادامه به بررسی فلسفه پستمدرن و نظریات نظریه پردازان پست مدرن میپردازیم. پیشوند پست ((post را در فارسی به معنای بعد. پس. پسا برگردانده اند. پیشوند پست در پست مدرن اشاره به این دارد که پست مدرن چیزی است که پس از مدرن می آید جایگزین آن می شود.یا آن را مختل میکند. اصطلاح "پست مدرن" اولین بار در 1917 به وسیله فیلسوف آلمانی رودلف پانویتس برای توصیف هیچگرایی فرهنگ غربی قرن بیستم به کار رفت.این واژه مجددا در 1934 در آثار منتقد ادبی اسپانیایی فدریکو آونیس در اشاره به واکنشی علیه مدرنیسم ادبی ظاهر شد. همچنین این اصطلاح به دو طریق بسیار متفاوت در انگلستان به کار گرفته شد، برای به رسمیت شناختن شکست مدرنیسم دنیوی و بازگشت به مذهب و دیگری اشاره به ظهور جامعه تودهای پس از جنگ جهانی اول که درآن طبقهی کارگر اهمیتی بیش از طبقه سرمایه دار پیدا میکند. کاربرد این اصطلاح در فلسفه به دهه هشتاد برمیگردد که اولا برای اشاره به فلسفه فرانسوی پساساختارگرایی و ثانیا برای دلالت بر واکنشی عمومی علیه عقل گرایی مدرن. بیانیه تلفیقی نادر اردلان پست مدرنیسم جنبشی است فلسفی, فرهنگی و هنری دوران معاصر در واکنش به فلسفه و هنر مدرن و پست مدرنیسم مدعی است که از نارسایی ها و نواقص عصر مدرنیسم بی بهره است و میتوان آن را به مثابه"بازگشت به محتوا" دانست. کاربرد این اصطلاح در فلسفه به دهه هشتاد برمیگردد که اولا برای اشاره به فلسفه فرانسویی پساساختارگرایی و ثانیا برای دلالت بر واکنشی عمومی علیه عقل گرایی مدرن، ناکجاآبادگرایی و آنچه بنیان گرایی نامیده میشد. بسیاری از شارحان و نظریه پردازان پست مدرن عقیده دارند "پست مدرنیته" و "پست مدرن" عمدتا نوعی وضعیت، موقعیت یا شرایط است و در مراحل آغازین خود قرار دارد، هنوز ویژگی ها و شاخصههای تعین کننده آن جا نیافتاده است. لیوتار در تعریفی که از پست مدرنیسم ارایه میدهد آن را "ناباوری و عدم ایمان به هرگونه روایت کلان یا فراروایت" میداند. میتوان پست مدرن را نوعی صورت بندی و رخساره در حال ظهور و شکل گیری تلقی نمود. برای مثال براساس دوره بندی چالز جنکز که از پست مدرن به عنوان "مدرن متاخر" یا "مدرن پیشرفته" یاد میکند و برخلاف پندار رایج در میان سایر پست مدرنیستها، آن را نه تنها گسست و انقطاع از مدرن و مدرنیته نمیداند بلکه آنرا تداوم و تکامل مدرنیته محسوب میدارد. یکی از مضامین اصلی مورد حمله در فلسفه پست مدرن مضمون روشنگری و دستاوردهای مختلف ان است. تم اصلی اکثر آثاری که از فلاسفه پست مدرن خلق شدهاند حمله و انتقاد علیه روشنگری ان است. پست مدرنیست به نفی وحدت گرایی و اعتقاد به کثرت و نسبیت میپردازد. پست مدرنیست ها به تبع نیچه، مخالف قرار دادن یک حقیقت مرکزی برای زندگی هستند؛ چرا که در این صورت باید دیگر وجوه زندگی را منکر شویم. در واقع زندگی کلیتی از تفاوت ها و تکثرها و پراکندگی هاست که نمی توان آن را به یک اصل واحد, یا یک غایت و آرمان یگانه فروکاست. از این رو, پست مدرن در تضـاد با آرمـان گـرایی, غـایـت گرایی, و ذات گرایی است. لیوتار، پست مدرن را مقاومتی در برابر تبییـن های واحـد, (نفـی فرا روایت ها) معـرفی مـی کند. و برخلاف مدرنیسم که فرهنگ و عقلانیت غرب مدرن را، به عنوان تنها راهکار سعادت تلقی می کند, پست مدرنیسم بر اساس باور پلورالیستی خود, برای همه جریانات منطقه ای و محلی حق حیات و اعتبار قائل است. برای مشاهده و بهره مندی از اطلاعات تکمیلی می توانید به فایل پیوست این پژوهش با فرمت WORD مراجعه کنید. منابع مورد استفاده در این پژوهش به شرح زیر است :
دیدگاه شما